عشق مشترکی که همیشه در دسترس است
برای مرجان؛ همسر بی نظیرم که همواره التیام بخش روحی بوده که به روزمرگی ها خو نکرده. ممنونم عزیزم بخاطر همه چیز:
رنگ شادی بغض آلود می دهد
نور نگاهت
وقتی عبور می کند از منشور قلبم
وا می گذارم یاس را در پس تاریکی
و تو را با قرائت جدیدی تفسیر می کنم امروز
شریف ترین آیه کلامت را با ترجمان فرشتگان می خوانم
و نسبت می دهم لاله لبخند لبت را به اعجاز مسیحا
ندایت را شرح می دهم با مبانی متافیزیکی
تلخند و لبخندت اثبات می کند نظریه آشوب فیزیکی را
تو در ماورای مکان منقلب می شوی و
من در لامکان و لازمان انقلاب می کنم
راه نزدیکیست
راه باریکی
مسیر میسر عشق را می گویم
هیچگاه هفت شهر ندارد
عشق در تپش ثانیه ها جاریست
سر سفره ای است که ما پهن می کنیم
لای موهای تو
در حرکت ساکن نقاشی هایت
لابه لای همه شوخی ها
یعنی عشق مشترکی که همیشه در دسترس است